سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 318774
کل یادداشتها ها : 81
خبر مایه

موسیقی


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

برادرم ! حرف این و آن را مزن ، دم فروبند و تماشا کن . بنگر و عبرت بگیر. به فکر خود باش . دست توسل به دامن خاتم اوصیاء و اولیاء امام زمان مهدى موعود حجة بن الحسن العسکرى (ع ) دراز کن که گردنه هاى سهمگین و هولناک در پیش دارى و آن بزرگوار امیر کاروان است . از افراط و تفریط بپرهیز! اهدنا الصراط المستقیم گوى . از پیروى نفس حذر کن ! از اوباش بگریز! به مضمون نامه اى که در پیش تقدیم داشتم عمل کن.به آن چه که شفاها معروض داشتم اهتمام و اعتناء داشته باش . پاسبان حرم دل باش!
                            اى سالک ره ! از خود خبردا ر                  بس رهزنت هست در هر کمینى
دل را به یاد دل‌دار یک جهت کن تا از محبین باشى.مناجات محبین امام زین العابدین و سیدالساجدین (ع ) را فراموش مکن  : بسم الله الرحمن الرحیم الهى من ذالذى ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا.. 
                                                            پندهای حکیمانه علامه حسن زاده آملی عباس عزیزى


  

نمایش تصویر در وضیعت عادی


خداوند دو فرشته را مامور کرد تا شهری را زیرورو کنند.چون به آنجا رسیدند،مردی را دیدند که خدا رامی خواند و تضرع می کند.یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت:این دعا کننده را نمی بینی؟ گفت:چرا؛ ولی امر
خداست باید اجرا شود. اولی گفت:نه،از خدا سوال کنم و ازحق مسئلت کرد که در این شهر بنده ای تو را می خواند و تضرع می کند،آیا عذاب را نازل کنیم ؟فرمود:امری که دادم انجام دهید،آن مرد هیچ گاه برای امر من رنگش تغییر نکرده و از کارهای ناشایست مردم خشمگین نشده است!
                                                                                        منبع :جامع السعادات،2/231
عزیزان این سرنوشت کسی است که ببیند حقی پایمال می شود. ویا درجایی به دستورات الهی بی مهری می شود،وهیچ گونه اعتراضی در مقابل پایمال شدن قوانین الهی از طرف او صورت نمی گیرد؛ ودر مواجهه با چنین اعمالی حتی در دل خود کمترین نا رضایتی  بروز نمی دهد. و بدترین راه را انتخاب می کند وآن سکوت است.
کی می خواهیم به خود بیاییم و خود را از جامعه، تافته ی جدا بافته ندانیم؛ که هر چه بلا برسرمان می آید از  عملکرد خودمان است!؟
 


  

نمایش تصویر در وضیعت عادی

الهی!وقتی موسی کلیم وهارون عزیز را نزدفرعون طاغی فرستادی وفرمودی:(سخن با اوآهسته بگویید.)
الهی! این لطف تو ست با کسی که ادعای خدایی می کند،پس لطف تو با کسی که بندگی تو ازجان ودل می کند چگونه  خواهد بود؟
الهی!لطف وحلم  تو با کسی که (انا ربکم الاعلی)گوید، این است؛لطف وکرم تو با کسی که(سبحان ربی الاعلی) گوید، که می داند که چه خواهد بود؟
الهی! بنده سرا پا تقصیر با کوله باری از گناه، آبروی اندکی که به او عطا کرده ای به درگاه با عظمتت روی آورده؛در این روزها وشبهای نورانی و سرنوشت ساز که در پیش است این رو سیاه  را بپذیروبه بندگان مقربت هرآنچه عطا خواهی کرد به او نیز ببخش!
الهی!لحظه ی، یک چشم به هم زدنی ما را به خودمان وا مگذار.


  

علت بحث از فلسفه احکام :
ما درباره فلسفه احکام الهى بحث مى‏ کنیم تا به ارزش و اهمیت و آثار مختلف آنها آشناتر شویم، نه براى این که ببینیم آیا باید به آنها عمل کرد یا نه. این مساله درست به این مى‏ماند که از پزشک معالج خود توضیحاتى درباره فواید داروهایى که براى ما تجویز کرده و چگونگى تاثیر آنها بخواهیم تا آگاهى و علاقه بیشترى به آن پیدا کنیم، نه این که به کار بستن دستورات وى مشروط به توضیحات قانع کننده او باشد، زیرا در این صورت باید خود ما هم طبیب باشیم. ادامه مطلب...

  

عاقبت به خیر ی

آهنگرى آهن تفتیده و داغ را با دست از کوره بیرون مى آورد و دستش ‍ نمى سوخت ، علت را به اصرار از او پرسیدند، گفت : در همسایگى من زنى خوش صورت و زیبا بود که شوهرى فقیر و پریشان و بى نام و نشان داشت . خاطر خواه او شدم ، اما نمى دانستم چگونه عشق و علاقه ام را به او ابراز کنم .
تا آن که سالى قحطى شد و اهل شهر همه گرفتار شدند و چیزى براى خوردن نداشتند ولى وضع من خوب بود، آن زن روزى نزد من آمد و گفت : اى مرد! بر من و بچه هایم رحم کن که خدا رحم کنندگان را دوست مى دارد.
گفتم : ممکن نیست مگر آن که کامى از تو حاصل کنم . زن گفت : حاضرم ولى بشرط آنکه مرا جایى ببرى که غیر از من و تو کسی در آنجا نباشد و از این کار باخبر نشود، من قبول کردم و او را بجاى خلوتى بردم ، دیدم زن مثل بید در معرض باد بهار مى لرزد، پرسیدم : چرا مى لرزى ؟ گفت : چون تو بشرطى که با من کردى وفا ننمودى و اینجا غیر از من و تو پنج نفر دیگر حاضرند؛ دو ملک موکل بر من و دو ملک موکل بر تو و خداى شاهد و آگاه بر همه چیز، ناگهان بخود آمدم و متنبه شدم ، از خدا ترسیدم و آتش شهوتم را خاموش ‍ نمودم و از ما ل و ثروت خود او را بى نیاز کردم از آن موقع آتش در دست من اثر نمى کند.
منبع :عاقبت به خیرا ن عا لم ج1،علی محمد عبداللهی.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ