زنگ آماده باش به صدا در اومد همه سربازان جمع شدند. انگار اتفاقی افتاده و قراره ازش خبر بدن. هیچ موقع برا کارای عادی آماده باش نمیدادن! حتما اتفاق مهمی افتاده!
اینا حرفایی بود که سربازا به همدیگه میگفتن. لحظاتی بعد فرمانده پشت تریبون قرار میگیره و از سربازاش میخواد تا دیر نشده به فکر چاره باشن و با فکر درست و سنجیده جلوی شکست رو بگیرن.